قسمت اول:تاجر و کاسب بازار بود. مالالتجارهای داشت که خوب فروش میرفت. وسوسه شد گران بفروشد. رفت پیش امام جماعت مسجد سیدعزیزالله بازار تهران که فقه و اخلاق تدریس میکرد. گفت جنسم را اگر ۱۰۰ تومان هم بفروشم، سود میکنم ولی چون بازار کشش دارد، اگر ۲۰۰ تومان بفروشم، اشکال دارد؟آن عالم پاسخ داد این مال متعلق به توست و میتوانی به هر قیمتی که میخواهی بفروشی؛ البته انصاف نیست. مرد کاسب گفت حرام نباشد؛ اشکال ندارد،برخاست برود اما شنید: «البته شمر هم انصاف نداشت که آن جنایت بزرگ را در حق امام حسین علیهالسلام در کربلا مرتکب شد».از لوازم انصاف، همراهی و حمایت و اطاعت از ولیّ خداست و آنکه استنکاف کند، به مصیبت گرفتار میشود. عبدالله ابن عمر بعد از مرگ عثمان، با وجود بیان فضیلتهای بسیار برای علی علیهالسلام، از بیعت با حضرت سر باز زد. منابع تاریخی روایت میکنند اواخر عمر ا میگفت بر هیچیک از کارهای خود پشیمان نیستم، مگر اینکه در کنار علی نایستادم.امام حسین علیهالسلام هنگام عزیمت به عراق، به ابن عمر فرمود «از خدا بترس و از یاریام دست برندار». اما او همراهی نکرد. گردش روزگار و غلبه حاکمان جور، کار را به جایی رساند که ابن عمر پس از ورود حجاج بن یوسف به مدینه مجبور شد شبانه نزد حجّاج برود و به وسیله او با عبدالملک بیعت کند. حجاج در رختخواب بود و برای تحقیر، پایش را بیرون آورد و گفت پیش بیا و بیعت کن.عبدالله مدتی بعد توسط عوامل حجاج مضروب شد و با همان جراحت از دنیا رفت. شاید این سرنوشت، مصداق حکمت جاری بر زبان امیر مومنان (ع) باشد که فرمود «من نام عن نصرهًْ ولیه، انتبه بوطأهًْ عدوّه. هر کس از یاری مولای خود غفلت کند و خواب بماند، با لگد دشمن بیدار میشود».
رهبر انقلاب در انتخابات ۸۸ ، ۹۲ و ۹۶ از برخی بداخلاقیها و بیانصافیها انتقاد کردند اما مخاطبان آن اعتراض، ماجرا را به سکوت برگزار کردند. نه تنها عذرخواهی نکردند بلکه به برخی بداخلاقیها و بیانصافیها ادامه دادند. جوهره اخلاق و انصاف در برخی سیاسیون مضمحل شده بود که سال ۸۸ در سرمایه ۴۰ میلیونی ملت ، آتش انداختند و آن فرصت بزرگ ملی را تبدیل به تهدید کردند. مشابه این بداخلاقی و بیانصافی توسط برخی دولتمردان مدعی عدالت و اعتدال تکرار شداین حکمت درباره انصاف از امیر مومنان علیهالسلام است که فرمود «یُرفَع الخلاف و یوجب الایتلاف. انصاف، اختلافها را از میان برمیدارد و موجب الفت میشود». برعکس، بیانصافی و بیمروتی، موجب اختلاف و استهلاک فرصتها میشود و طبیعتا مطلوب دشمنان کمین کرده است.سوءمدیریت و رویکردهای غیرمسئولانه با نتایج خسارتبار، کار را به جایی رسانده که برخی مدعیان حمایت نظیر حزب اشرافی کارگزاران و رئیس دولت اصلاحات-با وجود بیشترین نقش و تقصیرها در فرصتسوزی دولت- پشت دولت را خالی کردهاند و با عرض پوزش، میگویند اگر چوب خشک جای روحانی بود تا به حال کاری برای اقتصاد کرده بود.
قسمت دوم:در اوج پایکوبیهای خردسوز همین طیف درباره توافق با شیطان بزرگ، مقتدای حکیم انقلاب یقین داشت این بار کج به مقصد نمیرسد؛ مکرراً نصیحت کرد و دلسوزانه هشدار داد. با این وجود، حالا که خیلیها پشت آقای روحانی را خالی کردهاند، از سر تقوا و حکمت و مصلحت، از دولت و رئیسجمهور حمایت میکند، برای سرپا شدن و روحیه گرفتن و جبران مافات.اخیراً «علی افشاری» (اصلاحطلب متواری) در وبسایت رادیو فردا نوشت “به موازات تشدید التهابات ارزی و بحران اقتصادی، تحولات در درون بلوک قدرت، سمت و سوی متفاوتی به خود گرفته است. رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان تصریح کرد «راهحل مشکلات کشور از خالی کردن پشت دولت و ابراز برائت از دستگاههای مسئول نیست». او از همه خواست دولتیها را به سمت استفاده از دیدگاههای کارشناسان و حل مشکلات و خوشبین کردن مردم نسبت به تلاشهای آنها هدایت کنند”.افشاری می افزاید: “تقریباً با اطمینان بالا میتوان گفت با توجه به اینکه روحانی و جریان اعتدالی، زمینههای مساعد داخلی و خارجی را از دست داده و نارضایتی چشمگیری از عملکرد دولت در سطح جامعه وجود دارد، حمایت رهبری، او را از پایان زودهنگام ریاست جمهوری حفظ کرده است… (آیتالله) خامنهای در حالی تقویت دولت را توصیه میکند که به لحاظ برخی مواضع و بهخصوص دیدگاههای کلان، قرابتی با آن ندارد. او بارها امید به حل مشکلات از طریق مذاکره با آمریکا و چشم داشتن به دست دشمن را نکوهش کرده است.(آیت الله) خامنه ای توضیح نمیدهد دولتی که خطوط قرمز ادعایی در مذاکرات هستهای را نقض کرده و توافقی به نام برجام را امضا کرده که به زعم او اشتباه بوده و امروز نیز در مهار و حل مشکلات ناتوان است، چرا سزاوار حمایت است؟… گفتاردرمانی، دادن وعدههای نسیه و غیرقابل اجرا و دوگانگی مزمن بین حرف و عمل، اعتماد بخش مهمی از جامعه را از روحانی سلب کرده است”.هیچ کس به اندازه مقتدای انقلاب، مُحقّ و سزاوار نیست در قبال سوءمدیریت دولت، زبان به سرزنش و توبیخ و محاکمه بگشاید. این مظنه رایج میان سیاستمداران عادی است. اما عیار بیبدیل ولایت، در همین فراز و نشیبها آشکار میشود. رهبر انقلاب، مشفقانه نقد و نصیحت میکند و راه نشان میدهد، اما پراکندن ویروس ناامیدی و با خاک یکسان کردن طرف مورد نقد، هرگز. این، تراز رفتار منصفانه و مسئولانه است.آیا دولتمردان، فرصت بزرگ جبران و اصلاح را که رهبر حکیم انقلاب – با وجود نارضایتی مردم و تودههای انقلابی- برای دولت فراهم کرده است، قدر خواهند دانست و برای بازگشت به مسیر بنبستشکن انقلاب اسلامی که ذاتا در تناقض با خوشبینی به دشمن است، اهتمام خواهند ورزید یا خدای ناکرده، گرفتار در حلقه مشاورین ناسالم، خط فرصتسوزی، حاشیهپردازی و خواب کردن افکار عمومی در مقابل عملیات دشمن را ادامه خواهند داد؟ دغدغه این است که مدیرانی با عمل خود به افکار عمومی بگویند «همین است که هست»وهیچ تغییری در ساختار و رویکرد و تدبیر ناکارآمد فعلی ندهند. (متن یادداشت روز کیهان را اینجا بخوانید: http://kayhan.ir