به روایت اردشیر زاهدی.شرط عضویت اعضا لواط دادن بود
اردشیر زاهدی معروفترین سفیر دربار پهلوی در آمریكا، در كتاب خاطرات خود به گوشهای از مفاسد درباریان در قالب معرفی كلوپهای فراماسونری در ایران قبل از انقلاب، اشاره كرده است. در كتاب زاهدی چنین میخوانیم:یكی از وقایع عجیب، انتشار كتابهای افشاگرانه معروف به فراموشخانه (فراماسونری) در اوایل سال ۱۳۴۸ بود كه ایران را تكان داد و موجی از حیرت در محافل سیاسی و اجتماعی آن روز كشور به وجود آورد و آخر هم ما نفهمیدیم كه اصل ماجرا چه بودتا قبل از سال ۱۳۴۷ در ایران سه گروه عمدة فریماسون (یا به اصطلاح متداول فراماسونی) فعالیت نیمه پنهان داشتند. سابقه كلوپ فریماسونی در ایران به دوران صفویه و آمدن اولیه انگلیسیها به كشور بازمیگردد. اما شكل فعال آن در دوران قاجاریه قوام و دوام پیدا كرد و من موقعی كه وزیر امور خارجه بودم، سندی پیدا كردم كه نشان میداد پادشاهان قاجاریه از ناصرالدین شاه به بعد، عضو كلوپ فریماسونی انگلیسی بودهاند.دردوران سلطنت اعلیحضرت محمدرضا شاه لژهای فریماسون منظم ایران به سه گروه عمده تقسیم میشدند:
۱٫ گروه لژهای تابع فری ماسون بریتانیای كبیر: این لژهای فریماسونی در محل انجمن رازی واقع در خیابان شاهرضا (خیابان انقلاب) جلسات خود را برگزار میكردند و استاد اعظم آنها یك نفر انگلیسی مرموز به نام «سر كریستوفر فرای» بود كه در تهران زندگی میكرد و با اكثر رجال بلندپایه كشور دوستی و رفاقت صمیمانه داشت. من بارها او را میدیدم كه به كاخ سلطنتی میآید و بدون رعایت تشریفات به دیدن اعلیحضرت میرود.
۲٫ گروه لژهای تابعه تشكیلات فریماسونی فرانسه: گروه لژهای تابعه تشكیلات فریماسونی فرانسه: این لژها جلسات خود را كاملاً سری و با رعایت كامل تشریفات در محل انجمن ابوعلی سینا در خیابان بهارستان پایینتر از دروازه شمیران برگزار میكردند و استاد اعظم آنها مدتها دكتر سعید مالك و دكتر منوچهر اقبال بودند.متأسفانه در زمان استادی اعظم دكتر سعید مالك كارهای زشتی هم در این كلوپ انجام میشد و از جمله اعضای جدید كه میخواستند به عضویت لژ فراماسونی فرانسوی دربیایند بدون رعایت سن و سال و یا هر قید و بندی باید در جلسهای با حضور شورای عضوگیری حاضر شده و در ملأعام به شخصی كه توسط شورا به محل آورده شده بود (و او هم از اعضای كلوپ بود) لواط بدهد.این افتضاح را دكتر سعید مالك پایهگذاری كرده بود و از آن لذت زیادی میبرد. رسوایی كلوپ فرانسوی به جایی رسیده بود كه در محافل و مجالس آن زمان برای تخفیف دادن اشخاص و یا سر به سر گذاشتن از آنها میپرسیدند آیا شما عضو كلوپ لژ فرانسوی هستید؟ویامیگفتند خوب است شما با این سر و شكلی كه دارید یك سری به لژ فرانسوی بزنید، مطمئناً مورد توجه قرارخواهیدگرفت.من اوایل این حرفها باورم نمیشد تا اینكه یك روز رو را سفت كردم و از آقای ارنست پرون سوئیسی (كه او هم عضو لژ فرانسوی بود) در مورد این شرط عجیب عضوگیری سئوال كردم. ارنست پرون كه خودش یك محفل همجنسبازی در میان رجال و درباریان تشكیل داده بود مطلب را با آب و تاب فراوان برایم تعریف كرد، و معلوم بود از شرح این اعمال قبیح لذت میبرد.هویدا، دكتر غلامرضا كیانپور، برادر هویدا (فریدون)، عبدالمجید مجیدی، ارتشبد نعمتالله نصیری، محمدعلی قطبی (دایی شهبانو فرح)، ارنست پرون سوئیسی، ارتشبد قرهباغی، حسنعلی منصور، جواد منصور، منصور روحانی، سپهبد خسروانی و بسیاری از دیگر رجال سیاسی و نظامی متأسفانه به این اخلاق زشت جنسی مبتلا بودند (و یا بهتر بگویم بیمار جنسی بودند) و بویژه در زمان ریاست سرلشكر پاكروان بر ساواك گزارشات مستندی در مورد اعمال خلاف اخلاق و خلاف عرف و غیرمعمولی آقایان تهیه و به عرض اعلیحضرت میرسید.سرانجام اعلیحضرت خسته شدند و به پاكروان دستور دادند ساواك به جای آنكه وقت خودش را مصروف زندگی خصوصی رجال كند فقط به فكر كشف توطئههای احتمالی سیاسی باشد. سرلشكر پاكروان مرد تحصیلكردهای بود و از این قبیل افراد خیلی تنفر داشت. من هم همیشه از مردی كه اخلاق زنها را داشته باشد و كارهای خلاف طبیعت بشر بكند نفرت داشتهام. متأسفانه اطرافیان اعلیحضرت یك چنین افرادی بودند و همین نامردها بودند كه با اعمال خلاف خود وجهه سلطنت پهلوی را خدشهدار و نهایتاً باعث شورش عمومی مردم شدند.اعتراض اعلیحضرت به لواط دادن رجال در لژ ابن سینا (فرانسوی) كه باعث بروز شایعات زشت و خردكنندهای در جامعه گردیده بود، موجب گردید دكتر سعید مالك، كرسی استادی اعظم را به دكتر منوچهر اقبال واگذار كند و دكتر اقبال این شرط ناپسند را از روی متقاضیان عضویت در لژ فرانسوی برداشت
کتاب دربار به روایت دربار / اردشیرزاهدی / مرکز اسناد.
کانال حمید رسایی http://t.me/www_rasaee_ir