قسمت ۱–میگویند ما عفاف و حیا داریم اما حجاب نداریم! حیا و عفاف امری درونی و ذهنی هستند که اگر در اعمال انسان عینیت پیدا نکنند عملاً فایده چندانی نخواهند داشت و بارزترین عینیت حیا و عفاف در کنترل نگاه و در نوع پوشش و حجاب است، اگر کسی ادعا کند باحیا وعفیف است لیکن هرجایی را بنگرد، به هرتکه لباسی بسنده کند و به هر قیمتی به دنبال جذب نگاه دیگران باشد، عملاً ادعایش مضحک خواهد بود.
قسمت ۲–میگویند حجاب امری اختیاری و فردی است حال این که حجاب تنها در یک بعد امری فردی است و باعث میشود شهوت خودنمایی در فرد به حداقل مشروع برسد اما حجاب ابعاد خانوادگی و اجتماعی مهمی نیز دارد، حجاب باعث حفظ امنیت و ارتقای گرمای خانوادهها و تربیت بهتر فرزندان میشود و از سوی دیگر جامعه را امنیت و آرامش میبخشد و به همان نسبت هرچه در جامعهای، عفاف، حیا و حجاب کمرنگ گردد، نرخ رشد طلاق، مفاسد اجتماعی، بیبندوباری و بیماریهای جنسی و روحی افزایش مییابد.
قسمت ۳–میگویند حجاب باید اختیاری باشد، حال این که هر عملی که آثار اجتماعی داشته باشد و بتواند حقوق جامعه را تحت الشعاع قرار دهد میتواند الزامی گردد همان طوری که بسیاری از قوانین بشری که آثارشان به مراتب کمتر از اثر حیاتی حجاب است الزامی هستند لیکن این الزامی بودن به هیچ وجه نافی لزوم کار فرهنگی در خصوص حجاب نیست و حکومت، عالمان و دلسوزان جامعه باید نقش خود را برای فرهنگسازی در زمینه امر حجاب و عفاف به خصوص با استفاده از ابزارهای هنر و رسانه با اهتمامی بیش از برخورد قانونی با پدیده بیحجابی دنبال نمایند و همان برخورد قانونی نیز نباید توسط نیروهای انتظامی معمولی صورت گیرد بلکه حتماً باید افراد آموزش دیده، متخصص، دلسوز و آگاه که نتیجه کار برایشان مهم است برای این امر به کارگیری شوند تا با برخوردهای غلط، نتیجه عکس ایجاد نکنند.
قسمت ۴–میگویند بدن ما به خودمان تعلق دارد و حق داریم هر طور دلمان میخواهد با آن برخورد کنیم! در حالی که در نگاه الهی، همه چیز متعلق به خداست و حتی ما درباره بدن خود حق نداریم هر طور خواستیم با آن برخورد کنیم به نوعی که حتی ضربه زدن به جسم و سلامتی در نگاه الهی اشکال دارد مگر این که برای هدفی الهی و با مجوز الهی باشد. اساساً ما انسانها با سه نوع حق مواجهیم، حقالنفس، حقالناس و حقالله که با توجه به این که حجاب، واجبی با آثار فردی و اجتماعی است، مشمول هر سهی این حقوق میشود و این طور نیست که ما حق داشته باشیم هر طور خواستیم لباس بپوشیم یا بهتر است بگویم نپوشیم! مقوله دیگری که باید به آن توجه کرد، تفاوت حق داشتن و اختیار داشتن است، در بسیاری از موارد ما اختیار داریم کاری بکنیم یا نکنیم اما به هیچ وجه حق نداریم هر کاری خواستیم را انجام دهیم، یعنی حتی اگر حجاب امری اجتماعی، الزامی و قانونی نبود هم این عبارت که ما حق داریم حجاب داشته باشیم یا نداشته باشیم، غلط بود چه رسد به این که حجاب هم واجبی شرعی و ضرورتی اجتماعی است و هم الزامی قانونی
قسمت ۵–یکی از مواردی که برخی مخالفان ضرورت حجاب مطرح کنند این است که صرف بیروسری بودن کسی را به گناه و جامعه را به فساد نمیکشاند اما این دوستان حواسشان نیست که در این طرح، هدف صرفاً روسری نیست بلکه هدف زدودن خط قرمز حجاب است، وقتی حجاب شرعی که خط قرمز پوشش است شکسته شد، عملاً دیگر هیچ حد و مرزی برای پوشش وجود نخواهد داشت و این یعنی بیبندوباری محض و بسیار بعید میدانم آنانی که امروز به بیروسری بودن خود راضی هستند یا از بیروسری بودن دیگران ناراضی نیستند، از این که زنان و دخترانی فردا با لباسی کاملا محرک یا حتی بدون لباس، جلوی شوهر و پسرانشان ظاهر شوند خوشحال شوند
سیاوش آقاجانی http://t.me/nazokbin