اینکه دائماً مىگویند ایران مىخواهد با امریکا مذاکره کند؛ ایران مىخواهد بتدریج رابطه با امریکا برقرار کند، هدفشان از این حرفها چیست؟ چه مىخواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چیزى هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خیر جمهورى اسلامى و خیر ملت ایران نیستند؛ اینکه واضح است …. پس، هدفشان چیست؟ هدف، چند چیز است. چنین مقطعى، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و دیگران درست نفهمیدند که حقیقت قضیه چیست، زاویهاى باز مىشود که خداى نخواسته همین زاویه، به فناى همه چیز منتهى خواهد شد. معمولاً اینطور است؛ لذا خیلى مهم است که درست دقّت شود. هدف اینها چیست؟ هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتورى خبرى امریکایى از این حرفها چیست که مرتّب مىگویند: ایران مىخواهد مذاکره کند؟ هدف، چند چیز است: یکى اینکه اینها مىخواهند آن چیزى را که تا امروز وسیلهى وحدت ملت ایران بوده است، به وسیلهى اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر اینکه مىدانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنى امریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئى هم داشتند، کنار مىگذاشتند و متّحد مىشدند. مقابلهى با امریکا، یکى از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها مىخواهند با این جنجالها، همین وسیلهى وحدت را، به وسیلهى اختلاف تبدیل کنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایدهاى دارد؛ آن یکى بگوید چه ضررى دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملى را که ملت ایران در مقابلهى با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. هدف دوم این است که مىخواهند با تکرار این قضیه – مذاکره و رابطه با امریکا – قضیهاى را که در چشم ملت ایران، به دلایلى منطقى، یکى از زشتترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. ؛ مثل کارى که سرِ قضیهى اسرائیل با اعراب کردند. یک روز بود که دولتهاى عرب، صحبت کردن با اسرائیل، رابطهى با اسرائیل و حتّى آوردن اسم اسرائیل را یکى از کارهاى بسیار زشت مىدانستند. اینها با مطرح کردن و پیش کشیدن این قضیه، آنها را یکى یکى از صفوف ملت عرب خارج کردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج کارى کردند که قبح این قضیه ریخت؛ حتّى دولتهایى که در مرزهاى اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضررى هم از اسرائیل نمىبینند، در خانهى خودشان نشستهاند و صحبت از مذاکره با اسرائیل مىکنند! واقعاً چه لزومى دارد؟ اما مىکنند؛ چون قبحش ریخته است. هدف سوم این است که اصل مذاکره با ایران، براى امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. یک روز دو ابرقدرت در دنیا بودند – امریکا و شوروى – و هر کدام منطقهى نفوذى داشتند؛ هر کار هم مىخواستند، مىتوانستند بکنند. امروز که شوروى از بین رفته است؛ امریکا مدّعى است و به شدّت در پى این است که نظام یک قطبى در دنیا به وجود آید؛ یک ابرقدرت در رأس امپراتورى بزرگى که اسمش دنیاست! حال ابرقدرتى با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانى و سیاسى، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامى قائل نمىشوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهورى اسلامى ایران. جمهورى اسلامى و ملت ایران، هیبتشکن ابرقدرت امریکا در دنیا شدند. من بارها عرض کردهام که عمدهى قدرت ابرقدرتها، متّکى به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست که مىتواند کار کند. براى امریکا مهم است که ایران اسلامى که از روز اوّل به دلایل روشنى در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمىکنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره مىکنیم! مىگویند بفرما، ابرقدرتى کامل شد! این منطقهاى هم که زیر بار نمىرفت، زیر بار آمد؛ اینجا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلى مهّم است. البته در مورد رابطه، اینطور نیست؛ آنچه که براى آنها خیلى مهّم است، مذاکره است. مىخواهند ایران پشت میز مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آنوقت سرِ رابطه داستانها و حکایتها دارند. نکتهى دوم براى اینکه مذاکرهى با ایران براى امریکا اهمیت دارد، این است که حرکت جمهورى اسلامى و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامى در هر گوشهى دنیا بیدار شود؛ ملتها مبارزهاى را به نحوى شروع کنند. بعضى از این مبارزات، مبارزات سیاسى با دولتهاست. بعضى از این مبارزات، مبارزات اصلاحى است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همهى اینها، از این قلّهى جمهورى اسلامى و امام و این ملت، سرازیر شدهاند. من کسانى را در دنیاى اسلام مىشناسم و اطّلاع دارم که مذهب اهلبیت را بدون هیچگونه تبلیغى، فقط براى خاطر قضایاى جنگ قبول کردند. اگر جمهورى اسلامى با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکاییها خیالشان از این جهت راحت مىشود؛ به هر جایى در دنیا مىگویند: شما براى چه تلاش مىکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پاى ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و اینجا پاى میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه مىگویید؟! یعنى با تسلیم ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ایران به نشستن پاى میز مذاکره با امریکا، خیال امریکا از بسیارى از این مبارزات دنیاى اسلام آسوده خواهد شد. درست توجّه کنید! بسیارى از کشورها هستند که دولتهایشان از دوستان دولت امریکا محسوب مىشوند؛ یعنى تحت نفوذ و تسلیم دولت امریکا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریکاست و کلاًّ تابع امریکا هستند، بتدریج این فکر برایشان به وجود مىآید که دولتى به نام جمهورى اسلامى ایران هست که به امریکا هیچ اعتنایى نمىکند؛ امریکا هم نسبت به آن دولت نمىتواند هیچ آسیب جدّى بزند. پس، علّت اینکه ما از امریکا اینقدر مىترسیم، چیست؟ اینها مىخواهند با شایعهى مذاکرهى جمهورى اسلامى – که بگویند جمهورى اسلامى تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند – اینطور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامى شکست خورد و مجبور به عقبنشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید. مىخواهند این را تفهیم کنند که دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقبنشینى شده است. مىخواهند بگویند که اسلام انقلابى از حرفهایش گذشت و برگشت. مىخواهند بگویند همهى این حرفها در که امام گفته بود، و بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند – به گوشهاى گذاشته شد، به دست فراموشى سپرده شد و همهى این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند که ما با دشمن کنار نمىآییم و تسلیم دشمن نمىشویم. این شایعات براى این هدف است که آن گذشته را تخطئه کند. بالاخره امریکا از اینکه شایع شود جمهورى اسلامى تسلیم شده است تا با امریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند – یعنى از حرفها و ادّعاهاى خود نسبت به استکبار دست بردارد – بیشترین استفاده را مىکند. وضع کنونى – یعنى قطع رابطهى ما با امریکا – اوّل این را بیان مىکند که این وضع، نتیجهى رفتار و وضع طبیعى استکبار امریکایى است؛ در واقع، نتیجهى مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایدهاى براى ملت ایران ندارد. حرف سوم این است که مذاکره و رابطه با امریکا، براى ملت ایران ضرر دارد. رابطه و مذاکره با دولت امریکا، به حال ملت ایران هیچ فایدهاى ندارد. امروز از چیزهاى جالب این است که دستهاى امریکایى و تبلیغات امریکایى ،در دنیا اینگونه شایع مىکنند که ملت ایران مشکلاتى دارد؛ راهحل و کلید این مشکلات هم این است که بیاید با امریکا مذاکره کند! تو گفتى و من باور کردم! مذاکره، هیچ فایدهى قابل ذکرى براى ملت ایران ندارد. البته ضررهایى دارد که بعد عرض مىکنم؛ اما اصلاً فایده ندارد. کسى که خیال کند اگر ما با امریکا مذاکره کردیم، محاصرهى اقتصادى و قانون «داماتو» و … از بین خواهد رفت، اشتباه کرده است. اوّلاً هر کدام از رفتارهاى امریکا با ایران، بعد از مدّتى محکوم به شکست شده است. مگر بار اوّلى است که اینها اینطور با ما رفتار مىکنند؟ مگر بار اوّلى است که تهدید مىکنند؟ مگر بار اوّلى است که محاصرهى اقتصادى مىکنند؟ مگر بار اوّلى است که اینها راه مىافتند و به این کشور و آن کشور مىگویند که شما با ایران فلان معامله را نکنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اوّل که نیست؛ همیشه اینطور کردهاند. ما در این هجده، نوزده سال، همهى پیشرفتهایى که به دست آوردهایم؛ همهى کارهاى برجستهاى که دولتهاى ما در این چند سال کردهاند، در همان حالى بوده که امریکا نمىخواسته است. مگر به خواست امریکاست؟! شما ملاحظه کنید! دولتهایى که امروز امریکا به اصطلاح وزارت خارجهى خودشان آنها را مجازات مىکند – مثل چین، روسیه، ترکیهى زمان حکومت حزب رفاه – مگر با امریکا رابطه ندارند؟ مگر مذاکره نمىکنند؟ همهى کسانى که امریکا با آنها برخورد خشن مىکند، در زمینههاى سیاسى و اقتصادى با امریکا رابطه دارند. اینطور نیست که رابطه با امریکا یا مذاکره با امریکا، مانع از دشمنى امریکا شود. الان کشورهایى هستند که سفارتهایشان در امریکاست، سفارتهاى امریکا نیز در پایتختهاى آنها باز است و فعّالیت مىکند؛ از لحاظ سیاسى و کنسولى و غیره هم با یکدیگر ارتباط دارند؛ اما امریکا آنها را جزو لیست تروریستهاى دنیا معرفى مىکند! خیال نکنید که حالا اگر با امریکا رابطه برقرار شد، یا مذاکره شد، دیگر از سوى امریکا، اندکى حرف نازکتر از گل هم به جمهورى اسلامى گفته نخواهد شد؛ نه. بسیارى از کشورها با امریکا رابطه هم دارند، خیلى هم روابطشان علىالظاهر در سطح جهانى خوب و صمیمى و مؤدّبانه است؛ درعینحال امریکا هر جایى که لازم باشد، ضربهى خودش را مىزند؛ محاصرهى اقتصادى مىکند، تحریم مىکند! امریکاییها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، اینطور نیست که رابطه براى کشور ما فایدهاى داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، این مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریکا براى ایجاد مشکلات آنچنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزهگرىاى براى رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضهى یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّتخواهى ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم. این تبلیغات در حالى انجام مىگیرد که وقتى دولت امریکا در مقابل خود دولتى را داشت که در حال جنگ بود، نتوانست کارى با آن انجام دهد. ما یک روز در حال جنگ بودیم. قبل از آن، اوقاتى بود که حکومت ما از لحاظ امکانات، حکومتى بسیار ضعیف بود. آن روز نتوانستند با ما کارى انجام دهند. آن روز نتوانستند ضرر اساسى وارد کنند. امروز بحمداللَّه دولت ایران، دولتى عزیز و مقتدر است و در سطح جهانى به عنوان یک کشور مقتدر و عزیز شناخته شده است؛ رئیس کنفرانس اسلامى است. در بسیارى از کنفرانسهاى جهانى، به عنوان یک عضو محترم شناخته شده است؛ دولتها برایش احترام قائلند، ملتها برایش احترام قائلند. امروز ما از چه بترسیم؟ چرا بترسیم؟ چرا خیال کنیم که اگر با همین وضعى که در این نوزده سال داشتیم، ادامه دهیم، چنین و چنان خواهد شد؟ امریکا احتیاج دارد. امریکا امروز آن قوّت و قدرت ده سال، پانزده سال قبل را هم ندارد. روزى بود که حرف دولت امریکا در اروپا و جاهاى دیگر، با احترام تلقّى مىشد و با آن با احترام رفتار مىشد؛ امروز آنطور هم نیست. امروز امریکاییها از لحاظ دیپلماسى و سیاست خارجى، در موضع ضعفند؛ در موضع قدرت نیستند. مىخواهند در حال ضعفشان، همان هیبت ابرقدرتى را علیه ما و در مقابل ملت ایران به کار ببرند! عنوان سوم این است که رابطه و مذاکره، براى ملت ایران و براى نهضت جهانى مضّر است. اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، اینطور تفهیم خواهند کرد که جمهورى اسلامى از همهى حرفهاى دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرفنظر کرده و گذشته است. اوّلین چیزى که امریکاییها ادّعا مىکنند، این است. اوّلین مطلبى که در دنیا شایع مىکنند، این است که انقلاب اسلامى تمام شد و پایان گرفت؛ کمااینکه هنوز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه مىکنند! هنوز هیچچیز نشده، اینطور مىگویند! در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهورى اسلامى و علیه دولت فضا را پُر خواهد کرد که اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروى انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد کرد، نهضت جهانى اسلامى را دچار افول خواهد کرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت. بارها گفتهایم و تکرار شده است؛ من هم گفتهام، مسؤولان هم گفتهاند که مسألهى ما، مسألهى دولت امریکاست؛ با ملت امریکا بحثى نداریم. طرف ما ملت امریکا نیست؛ ملت امریکا هم مثل بقیهى ملتهاى دیگر، خوبیهایى دارد، بدیهایى دارد؛ مربوط به خودشان است. مسأله، مسألهى دولت امریکا و رژیم امریکاست، و رژیم امریکا دشمن نظام جمهورى اسلامى و دشمن انقلاب و دشمن ملت ایران است، و این را تصریح کردهاند و بارها هم گفتهاند. البته مصلحت خودشان نمىدانند که این را بر زبان آورند؛ لیکن باطن قضیه همین است که با استقلال شما دشمنند، با اسلام شما دشمنند، با عزّت شما دشمنند، با ایستادگى شما در مقابل زیادهخواهیهایشان دشمنند؛ خیلى هم تلاش مىکنند که بتوانند بلکه اینها را از بین ببرند. البته قانون الهى، عکس خواست آنهاست. قانون الهى این است که شما بمانید، شما قوى شوید، شما پیروز شوید؛ انشاءاللَّه پیروز هم خواهید شد و ما هیچ احتیاجى به رابطهى با امریکاییها نداریم؛ علىرغم میل دشمنان ملت ایران، ملت ما انشاءاللَّه مدارج ترقّى و پیشرفت را روزبهروز بیشتر خواهد پیمود. خطبه های نمازجمعه ۲۶ دیماه سال ۱۳۷۶