شرحی برعکس زیر:
درجریان بازدید دیروز سعید جلیلی از مناطق زلزلهزده کرمانشاه، عکس و فیلمی منتشر شد که جلیلی ترک موتور حاج سعید قاسمی که یکی دوماه است آنجا مشغول بازسازی است نشسته و مناطق را بازدید میکند. جلیلی بقیه سفر را هم طبق معمول بین مردم بود. سر راه هم یادش بود که باز هم طبق معمول سفرهای استانیاش به یک خانواده شهید مدافع حرم سر بزند.نمیدانم چرا، ولی هروقت جلیلی را میبینم یاد ولایتی میافتم و برعکس. این دو در ذهنم نماد دو تیپ و مدل دولتمردان جمهوری اسلامی هستند. از قضا هردو هم منسوب به رهبری و منصوب ایشان هستند. اما یکی را باید فقط در اجلاس و همایش و دیدار و سمینارها بیابی و ببینی، دیگری را کف جامعه و مردم.ولایتی گاهی در قامت مشاور رهبرانقلاب در امور بینالملل در قاب تلویزیون است، گاهی به عنوان نظریهپرداز تمدن اسلامی در شبکه چهار سیما، گاهی به عنوان سمبل انقلابیگری مورد حمایت خبرگزاری تسنیم است، گاهی رئیس دانشگاه آزاد است، گاهی گزینه اصولگرایان برای عبور از بحران. و نمیدانم وسط این همه کار و بار چطور مقالههای علمی پزشکی منتشر میکند! هر حرف و موضعش هم پیش و بیش از آنکه منسوب به خودش باشد، منسوب به رهبری است. در یک کلام تجلی یک مسئول ارشد نظام که هیچ ارتباطی با جامعه ندارد و همه چیز را از پشت شیشههای دودی ماشین ضدگلوله و دفتر کار چندلایه حفاظتشده و از زاویه بولتنها و گزارشهای اداریاش میبیند. یک «کارگزار»، «دولتمرد» و «فنسالار» حرفهای نظام سیاسی که همه جا هست و با همه نشست و برخاست دارد جز مردم. روضه هم که میخواهد بگیرد در همان حسینیهطورِ کاخ نیاوران میگیرد، نزدیک خانهاش.این سمت، سعید جلیلی است. نماینده رهبری در شورای عالی امنیتملی و دبیر سابق آن. مثل ولایتی منصوب رهبری و منسوب به ایشان. ولی به جای جابجایی بین استودیوهای شبکه دو و چهار و حرکتهای نمایشی و فرمایشی مسئولین، ترجیح میدهد بین مردم باشد. به جای آنکه به بولتها اکتفا کند، میرود بین مردم، بین تولیدکنندهها و کارآفرینان، بین زلزلهزدهها، بین دانشجوها، بین کپرنشینها. این حضورحداقل دوفایده مستقیم دارد: یکی آشنایی از نزدیک با محیط و مسایل، دوم و شاید مهمتر ایجاد ارتباط نزدیک بین مردم و مسئولین. اینکه مردم میبینند طرف نماینده رهبری در فلان شوراست ولی آمده در خانه و محله آنها مشکلاتشان را بشنود و ببیند. دنبال عکس و فیلم و شعارسازی و فیلم تبلیغاتی دور بعد ریاستجمهوری هم نیست. بعدش میرود با مسئولین و متخصصین آن مساله جلسه میگذارد و آسیبشناسی میکند. دهه فجر هم اگر مثل بقیه مسئولین درگیر همایشهای فرمایشی باشد، حواسش هست که به خانه احمد احمدِ ویلچرنشین هم سری بزند. به برجام اگر نقد تخصصی دارد هم کمیسیون بررسی برجام مجلس میرود، هم دانشگاه.درست است که «مردمیبودن» مسئولین در جمهوری اسلامی شرط کافی نیست، درست است همه چیز نیست، ولی قطعا شرط «لازم» هست. دردکشیده بودن مسئولین و از همین پابرهنهها بودن، فضیلتهایی است که امام به ما یاد داد. همانطور که بارها نسبت به حاکمشدن«خوی اشرافیگری» در مسئولین هشدار داد.رفتارهای سعیدجلیلی دراین سالها و سبک تعاملش با مردم، چون با خیلی از مسئولین جمهوری اسلامی متفاوت است، واکنشهای مختلفی داشته. اول میگفتند نمایشی است برای انتخابات، بعد که انتخابات تمام شد و جلیلی همان فاز را ادامه داد عدهای گفتند پوپولیست و ریاکار است، برخی هم گفتند سیاستنابلد است.ولی جلیلی خوب میداند دارد چه میکند. او بر خلاف خیلی از مسئولین که شعار«مردم» میدهند و به پشتوانهاش کارهای سیاسیشان را پیش میبرند، «با مردم» است. گاهی زیر آفتاب داغ سیستان، گاهی برفِ کرج و گاهی آوار کرمانشاه. مردمی که هم کشاورز و کارآفرین شهرستانی دارند، هم دانشجو، هم پدر و مادر شهید مدافع حرم، هم زلزلهزدهاند و هم اساتید متخصص اقتصاد و فرهنگ. عکس نوشت: عکست به دل نشست، در این مانورِ پرستیژ مسئولینِ شاسیبلندسوارِ تلویزیوننشین چهل سالگی انقلابِ اسلامیِ مردمی مبارک http://l1l.ir/493o
به "پیام شهید" بپیوندید: https://telegram.me/joinchat/AxXcfT8Lho0lCk3GuAr6pg